پیوند ها
نظرسنجی سایت
آمار بازدید سایت
در مسئله JSP هر کار هر کدام از ماشينها را تنها يک بار ملاقات ميکند اما اين فرض در برخي از محيطهاي توليدي نقض ميشود و کار ممکن است يک ماشين خاص را بيش از يکبار ملاقات کند. چنين مسئلهاي به مسئله زمانبندي کارکارگاهي برگشتي[1](RJSP) معروف ميباشد. مسئله RJSP در بسياري از صنايع توليدي به خصوص در صنايع با فناوري مدرن کاربرد دارد به عنوان مثال ميتوان به صنايع ساخت تختههاي مدار چاپي، ميکرو پردازندهها، چيپ هاي حافظه، ريز کنترل کنندهها و ديگر وسايل نيمه رسانا اشاره نمود
[1]Reentrant Job Shop scheduling Problem(RJSP)
در اين مسئله فرض بر اين است n کار وجود دارد که بايد توسط m ايستگاه کاري پردازش شود. هر کار داراي مسير پردازش از پيش تعيين شده است به نحوي که حداقل مسير پردازش دو کار، متفاوت از يکديگر است. همچنين فرض بر اين است، در هر ايستگاهکاري يک ماشين وجود داشته و همه کارهاي اختصاص داده شده به اين ايستگاه توسط آن ماشين پردازش ميشود.
هر ماشين در مسئله JSPرا ميتوان با جريانهاي ورود و خروج کار که در شکل 2- 1 نشان داده شده، مشخص کرد. همانطور که در شکل مشاهده ميشود، ورودي به يک ماشين ميتواند کارهاي جديد باشند که اولين عمل پردازشي خود را بر روي ماشين انجام ميدهند و يا اينکه کارهاي نيمه ساختهاي باشند که چندين عمل پردازشي خود را به اتمام رسانده و سپس جهت پردازش وارد اين ماشين ميشود. خروجي ماشينها نيز ميتواند، کارهاي تکميل شده باشد و يا به عبارت ديگر يک کار آخرين عمل پردازشي خود را بر روي ماشين انجام ميدهد و يا اينکه يک کار نيمه ساخته ميباشد که يک يا چند عمل پردازشي آن باقي مانده است.
شکل 2- 1: گردش کار يک ماشين در محيط کارکارگاهي
فرضيات عمومي مسئله JSPبه شرح زير است :
اين فرضيات در اکثر مسائل JSP در نظر گرفته ميشوند، با نقض هر يک از فرضيات بالا يک مسئله جديد از حالت کلاسيک به وجود خواهد آمد.
مسئله JSP در بسياري از صنايع توليدي که هر مشتري داراي سفارش يکتا و منحصر به فرد و داراي پارامترهاي خاص خود ميباشد، کاربرد دارد. از ديگر کاربردهاي اين مسئله در صنايع توليدي و خدماتي ميتوان به اين موارد اشاره کرد: توليد ريزتراشههاي ويفر[6]در صنعت توليد نيمههادي[7]، مراجعه بيماران به بيمارستان، مراجعه کنندگان يک اداره و خط مونتاژ توليد محصولات سفارشي.
[1] preemption
[2] cancellation
[3] Work In Process(WIP)
[4] setup time
[5] idle
[6] wafer(يک لايه سيليکوني که بر روي آن مدارهاي مجتمع جهت ايجاد يک تراشه قرار ميگيرند)
[7] semiconductors fabrication facilities
زمانبندي[1] تخصيص منابع در طول زمان براي اجراي مجموعهاي از وظايف ميباشد. در تئوري زمانبندي معمولاً از منابع با عنوان ماشين و از وظايف با عنوان کار نام برده ميشود. منابع و وظايف در سازمان ميتوانند اشکال متفاوتي داشته باشند. منابع نوعاً بر حسب قابليتهاي کمي و کيفيخود مشخص ميشوند که ميتوانند ماشينهاي يک کارگاه، کارگران ساختماني، واحدهاي پردازشگر در يک محيط محاسباتي و ... باشند. هر وظيفه مشخص بر حسب اطلاعاتي از قبيل منبع مورد نياز، مدت زمان انجام کار، زمان آمادگي و موعد تحويل آن توصيف ميشود. هر يک از اين وظايف ميتوانند عمليات يک فرآيند توليدي، مراحل ساخت بنا، اجراي برنامههاي کامپيوتري و ... باشند. از جمله اهداف مهم مسائل زمانبندي ميتوان به بهرهبرداري کارا از منابع، پاسخگويي سريع به تقاضا و انطباق دقيق زمانهاي تحويل با موعد تحويل تعيين شده اشاره نمود. زمانبندي از ابتداي قرن بيستم توسط پيشگاماني چون هنري گانت[2] به حوزهي صنعت وارد شد و از آن زمان تاکنون مطالعات و تحقيقات بسياري در اين زمينه انجام شده است.
نظريه زمانبندي اصولاً با مدلهاي زمانبندي سروکار دارد. اين نظريه بين زمانبندي و توسعه مدلهاي آن رابطه برقرار ميکند و به طور پيوسته آنها را با مسائل نظري و عملي محک ميزند. اين نظريه همچنين شامل شيوههاي متنوع و مختلفي است که در حل مسائل زمانبندي مفيد واقع ميشود. انتخاب شيوه مناسب به پيچيدگي مسئله، طبيعت مدل، انتخاب معيار کارايي و عوامل ديگر بستگي دارد.
در نظريه زمانبندي دو نوع محدوديت امکان پذيري در مسائل ظاهر ميشود. محدوديت در دسترسپذيري منابع و محدوديت تکنولوژيکي که بايد ترتيب انجام کارها را در نظر بگيرد. هر جواب در مسئله زمانبندي به منزله يافتن راه حلي امکانپذير براي اين دو نوع محدوديت ميباشد، به طوري که حل هر مسئله زمانبندي پاسخي به اين دو سوال است: (1) کدام منبع براي انجام هر وظيفه تخصيص داده خواهد شد؟ (2) هر وظيفه چه وقت انجام خواهد شد؟ به عبارت ديگر، جوهره مسائل زمانبندي به تصميم گيري در مورد تخصيص منابع و توالي عمليات منحصر ميشود.
در شرايط بسيار رقابتي امروزي، توالي عمليات و زمانبندي مناسب براي سهيم شدن در بازار امري ضروري است. شرکتها براي پاسخگويي به سفارشات مشتريان در موعد مقرر نياز به برنامه ريزي زماني دارند و در صورتيکه نتوانند به وعده هاي خود عمل کنند، متحمل ضرر خواهند شد. بنابراين در چنين شرايط رقابتي، هر شرکت براي مصرف بهينه منابع بايد فعاليتهاي خود را به گونه اي زمانبندي نمايد که کمترين ضرر را متحمل شود. مديران براي دستيابي به اين اهداف از روشهاي مختلفي استفاده ميکنند. از جمله اين روشها اين است که مدير با بررسي اهداف مختلف، هدف با اهميت بيشتر را انتخاب و سعي کرده تا جاي ممکن به آن نزديک شود .
[1]scheduling
[2] Henry Gantt
برچسب های مهم