پیوند ها
نظرسنجی سایت
آمار بازدید سایت
مازولا و نيبه(Mazzola & Neebe, 1999) يک رويکرد حل دقيق (شاخه وکران) و يک رويکرد ابتکاري براي مسئله مکانيابي تسهيلات با محدوديت ظرفيت ارائه کردند که در آن تقاضا براي محصولات مختلف، بايد توسط تسهيلات موردنظر برآورده شود و براي هر تسهيل، يک سطح مناسب از سطوح ظرفيت موجود انتخاب شود. نتايج محاسباتي نشاندهنده کارايي بالاي رويکرد حل ارائه شده ميباشد. پيرکول و جايارامان(Pirkul & Jayaraman, 1998) يک مدل برنامهريزي عددصحيح آميخته براي مسئله طراحي زنجيره تأمين چندمحصولي، چندسايته، چندسطحي و با محدوديت ظرفيت در مراکز توليد و محدوديت ظرفيت در نگهداري محصولات در مراکز توزيع، ارائه کردند. هدف از طراحي اين مدل عبارت بود از تعيين تعداد و مکان مراکز توليد و انبارها از بين مجموعه نقاط بالقوه، بهگونهاي که هزينه کل سيستم حداقل شود و نيز با توجه به محدوديتهاي موجود، تقاضاي مشتريان برآورده شود. آنها همچنين يک رويکرد حل بر اساس آزادسازي لاگرانژي براي مسئله موردنظر ارائه کردند و براي بدست آوردن جواب شدني کارا، يک رويکرد ابتکاري پيشنهاد دادند.
جايارامان و پيرکول(Jayaraman & Pirkul, 2001) کار قبلي خود را با در نظر گرفتن چند فروشنده مواد خام به منظور تأمين نياز کارخانجات با هدف حداقل کردن هزينههاي عملياتي مراکز توزيع توسعه دادند هر چند که تصميمات مربوط به مکانيابي را در اين سطح در نظر نگرفتند. آنها يک مدل برنامهريزي عددصحيح آميخته براي اين مسئله ارائه کردند و براي حل مسئله از يک رويکرد حل ابتکاري بر پايه آزادسازي لاگرانژي استفاده کردند و توانستند مسائلي با حداکثر 150 مشتري، 30 انبار، 10 کارخانه، 3 محصول، 2 فروشنده و 3 ماده خام را با استفاده از اين روش حل کنند.
جايارامان و رُس(Jayaraman & Ross, 2003) يک شبکه توزيع چندمحصولي طراحي کردند که شامل کارخانههاي مرکزي توليد، چندين مرکز توزيع و چندين خردهفروش است و خردهفروشان تقاضاي متفاوتي براي محصولات مختلف دارند. سيستمي که آنها طراحي کردند، در دو فاز تمرکز ميکند: فاز استراتژيک که در ارتباط با فرآيندهاي مربوط به تعيين بهترين مکان براي مراکز توزيع است و فاز عملياتي که مربوط به فرآيندهاي تصميمگيري است. در فاز دوم در مورد ميزان محصول موردنياز که بايد از کارخانجات به مراکز توزيع و سپس به خردهفروشان حمل شود، تصميمگيري ميشود. آنها از رويکرد فراابتکاري شبيهسازي تبريد براي حل مسئله استفاده کردند.
شن(Shen, 2005)، مسئله طراحي زنجيره تأمين چند محصولي را مورد بررسي قرار داد و يک مدل برنامهريزي غيرخطي عددصحيح براي آن ارائه داد. هدف از طراحي اين مدل عبارت بود از تعيين مکان تسهيلات و نيز تعيين نحوه تخصيص مشتريان به تسهيلات موردنظر، به گونهاي که هزينه کل زنجيره حداقل شود. شن در اين مقاله از يک رويکرد مبتني بر آزادسازي لاگرانژي براي حل مسئله استفاده کرد و با بررسي و مقايسه حالات خاص مدل پيشنهادي با ساير مطالعات مشابه، کارايي الگوريتم پيشنهادي را نشان داد. کشين و يوستر(Keskin & Uster, 2007) مسئله طراحي سيستم توليد- توزيع دومرحلهاي و چندمحصولي را مورد مطالعه قرار دادند. آنها يک مدل برنامهريزي عدد صحيح آميخته و يک رويکرد حل کارا براي مسئله موردنظر ارائه کردند. نتايج محاسباتي نشاندهنده کارايي بالاي رويکرد ارائه شده بود. اين رويکرد حتي براي مسائل در ابعاد بزرگ، کمتر از يک درصد خطا داشت. چاکير(Çakır, 2009) مسئله طراحي شبکه توزيع چندحالته[1]و چندمحصولي را در سطح تصميمگيري تاکتيکي مورد بررسي قرار داد و يک مدل برنامهريزي عدد صحيح آميخته و يک رويکرد حل بر پايه الگوريتم بندرز[2] براي مسئله موردنظر ارائه کرد.
[1] Multi mode
[2] Benders algorithm
برچسب های مهم